
بر اساس پژوهشی تازه، از هر ۱۰ نفر در انگلستان، یک نفر نمیخواهد در همسایگی فردی زندگی کند که سابقهی بیماری روانی دارد، حتی اگر کاملاً بهبود یافته باشد.
تعداد افرادی که از همسایگی با کسانی که دچار مشکلات روانی هستند هراس دارند، تقریباً دو برابر شده است و حالا از هر هفت نفر، یک نفر چنین احساسی دارد؛ موضوعی که کارشناسان آن را نشانهای از «افزایش نگرانکنندهی انگ اجتماعی نسبت به مشکلات سلامت روان» میدانند. بر اساس تحقیق جدید مؤسسهی خیریهی مایند (MIND) در حوزهی سلامت روان، حتی اگر فرد بیمار بهبود یافته باشد، ۱۰ درصد مردم گفتهاند حاضر نیستند در کنار او زندگی کنند.
این تحقیق که توسط «مؤسسهی روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب» در کالج کینگ لندن انجام شده است، نشان میدهد تنها ۶۳ درصد مردم از حضور خدمات سلامت روان در محلهی خود (بهجای بستری بیماران در بیمارستانهای روانپزشکی) احساس راحتی دارند؛ در حالیکه این رقم در سال ۲۰۱۵ حدود ۷۰ درصد بود.
بر اساس دادهها، ۱۴ درصد مردم از حضور افراد با مشکلات سلامت روان در محلهشان میترسند (در مقایسه با ۸ درصد در سال ۲۰۱۷) و ۱۶ درصد نیز باور دارند که وجود مراکز سلامت روان باعث «افت کیفیت» محله میشود (در حالیکه این رقم در سال ۲۰۱۹ فقط ۱۰ درصد بود).
همچنین درصد کسانی که معتقد بودند که حضور در جامعه بهترین نوع درمان برای افراد با مشکلات روان است ۶۸ درصد اعلام شده است که کمترین میزان از زمان آغاز این پژوهش در سال ۲۰۰۸ تاکنون است.
به گزارش گاردین، دکتر سارا هیوز، مدیرعامل «مایند» میگوید: «افزایش انگ اجتماعی واقعاً نگرانکننده است. ما شاهد تغییر در زبان و گفتار مردم هستیم، خانوادهها میگویند نگرش اطرافیانشان در حال تغییر است، روایتهای منفی دربارهی دریافتکنندگان مزایای اجتماعی بیشتر شده است و همچنین موارد دردناک و هولناکی از خشونت مرتبط با بیماریهای روانی دیدهایم، به نظر میرسد نتیجهی سالها بیتوجهی و رفتارهای نادرست دارد خودش را نشان میدهد.»
به گفته دکتر هیوز، سازمان «مایند» گزارشهایی از مراکز خدمات سلامت روان دریافت میکند که با چالشهایی از سوی همسایگان روبهرو هستند؛ از جمله شکایتهای مکرر، و کار کردن در محیطهای نامهربان و نامساعد.
تحقیق موسسه «مایند» همچنین نشان میدهد تعداد افرادی که بهدرستی باور دارند بیماریهای شدید روانی مانند اسکیزوفرنی یا روانپریشی قابل درمان هستند، کاهش یافته است و از ۶۷ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۵۳ درصد در حال حاضر رسیده است.
پروفسور کلر هندرسون از مؤسسهی روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب در کالج کینگ لندن نیز میگوید نتایج پژوهش نشان میدهد که هرچند نگرش مردم نسبت به افراد مشخصی که با بیماری روانی زندگی میکنند بهتر شده است، اما دیدگاه کلی آنها نسبت به بیماریهای روانی بهطور کلی دوباره «به نقطهی اولیه» بازگشته است.
به اعتقاد او برخی پروندههای جنایی پرسر و صدا که عاملان آنها دچار بیماری روانی بودهاند ممکن است به افزایش انگ اجتماعی دامن زده باشند. او میگوید: «ترسی نسبت به افرادی که آشکارا بیمار هستند وجود دارد، و گرایشی به سمت مراقبتهای اجباریتر دیده میشود، در حالیکه مسئلهی اصلی در واقع داشتن منابع کافی برای حمایت از افراد در زمان بحران است.»
به گفته او: «اگر همسایهای داشته باشید که بهشدت بیمار است و درمان نمیشود، یا در اتوبوس وقتی کنار کودک خردسال خود نشستهاید کسی بیدلیل فریاد بزند، طبیعی است که نگران شوید. درست نیست که فقط بگوییم مردم ناآگاه یا متعصباند.»
هندرسون میگوید: «دشواری دسترسی به خدمات درمانی هم موجب بدبینی نسبت به مؤثر بودن درمان شده است. ما از مردم پرسیدیم: آیا دارو مؤثر است؟ آیا افراد بهبود مییابند؟ و طبیعی است که وقتی نشانهای از بهبود در اطرافتان نمیبینید، پاسخ مثبتی هم به این سوالها نمیدهید.»
نتایج پژوهش موسسه «مایند» نشان میدهد که در سهماههی سوم سال مالی ۲۰۲۴–۲۰۲۵ (ژانویه تا مارس ۲۰۲۵)، حدود ۱.۶۶ میلیون نفر در انگلستان و ولز در انتظار دریافت خدمات سلامت روان در جامعه بودند.
یک دانشجوی ۲۲ ساله که سالها برای دریافت درمان بیاشتهایی عصبی در انتظار بوده است، به گاردین میگوید هنگام صحبت دربارهی مشکلات روان با بیمهری و انگ روبهرو شده است: «الان سلبریتیهای زیادی دربارهی سلامت روان حرف میزنند. فکر میکردم جامعه پذیراتر و فهمیدهتر شده است. اما هنوز وقتی از بیماری روانی حرف میزنیم، مردم بهطور کلی به اختلالهایی فکر میکنند که در رسانهها بهعنوان خطرناک نمایش داده میشوند و با خشونت پیوند خوردهاند.»
او میگوید اگر مردم واقعاً میفهمیدند زندگی با یک بیماری روان چگونه است، واکنششان نه ترس و نه انزجار، بلکه همدلی و همراهی میبود.
بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، بیش از یک میلیارد نفر در جهان با اختلالات سلامت روان زندگی میکنند، اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی که بار انسانی و اقتصادی بسیار سنگینی به همراه دارند. به گفته این سازمان، اگرچه بسیاری از کشورها سیاستها و برنامههای سلامت روان خود را تقویت کردهاند، اما سرمایهگذاری و اقدام بیشتری در سطح جهانی لازم است تا خدمات بهداشت روان گسترش یابد و سلامت روان افراد حفظ و ارتقا یابد.
استیگما یا انگ در حوزهی سلامت روان به نگرشها و کلیشههای منفی، قضاوتگرانه و تبعیضآمیز نسبت به مشکلات روانی و افرادی که با این اختلالات زندگی میکنند اشاره دارد.